فضا اشغال کردن چیست؟
در روانشناسی، “فضا اشغال کردن” یعنی فرد باور داشته باشد که حق دارد حضور داشته باشد و خود را در موقعیتهای مختلف ابراز کند. این مفهوم به ارزشمندی و حق ابراز وجود در جهان اشاره دارد. کسانی که به دلیل اعتماد به نفس پایین فکر میکنند نباید حضور چشمگیری داشته باشند، از ابراز نیازهایشان خودداری میکنند؛ مثلاً فردی که در جلسه حضور دارد اما صحبت نمیکند و سوالی مطرح نمینماید و حتی زمانی که از او نظر خواسته میشود، پاسخ کوتاهی میدهد تا توجه دیگران از او دور شود.
چرا فضا گرفتن مهم است؟
اگر بیش از حد خود را با دیگران و شرایطشان منطبق میکنید، ممکن است به طور طبیعی تمایل داشته باشید که خود را کوچک و بیاهمیت جلوه دهید اما به یاد داشته باشید که “فضا اشغال کردن” چه به صورت فیزیکی و چه به صورت مجازی، از اهمیت زیادی برخوردار است.
از نظر فیزیکی، فضا اشغال کردن میتواند به بهبود وضعیت بدن، افزایش ظرفیت ریهها و تقویت اعتماد به نفس و قاطعیت کمک کند.
از نظر مجازی به معنای این است که به خود اجازه دهید که دیده و شنیده شوید، ایدهها و نظرات خود را با اعتماد به نفس بیان کنید و شجاعت داشته باشید که فضای خود را اشغال کنید.
بنابراین، در مواقعی که احساس کردید در پسزمینهی جمع یا موضوعی محو شدهاید، به یاد داشته باشید که “فضا اشغال کردن” نه تنها برای خود شما مفید بوده، بلکه برای دیگران نیز ارزشمند است، زیرا آنها میتوانند با دیدگاهها و نظرات شما آشنا شوند.
احساس گناه ناشی از “فضا اشغال کردن”
آیا تا به حال به خاطر ایجاد فضا احساس گناه کردهاید؟ این تردید ممکن است از ترس اینکه پررو یا مغرور به نظر برسید، یا اینکه حضورتان باری بر دوش دیگران باشد، ناشی شود. سوءتفاهم رایجی وجود دارد که ایجاد فضا به معنای ورود به حریم دیگران است، در حالی که در واقع نشان میدهد شما شایسته جایگاهی هستید که در آن قرار دارید.
احساس گناه میتواند شما را محدود کرده و مانع از ابراز کامل خودتان شود. برای غلبه بر این احساس، باید آنها را شناسایی کرده و بپذیرید. به خودتان یادآوری کنید که حق دارید برای خود فضا ایجاد کنید و حضورتان ارزشمند است. نگذارید احساس گناه باعث شود بخشی از خودتان را سانسور کنید. شما حق دارید نسخه کاملی از خودتان را زندگی و ابراز کنید.
چرا ممکن است در “فضا اشغال کردن” مشکل داشته باشیم؟
- والدین خودشیفته: فرزندان والدین خودشیفته ممکن است در بیان نیازها و خواستههای خود مشکل داشته باشند چون در دوران کودکی هرگز تمرکز توجه والدین بر روی آنها نبوده است. این افراد هر بار که نیاز خود را ابراز میکنند، تنبیه شدهاند. به همین دلیل، در بزرگسالی نیز فکر میکنند که باید دائماً به دیگران خدمت کنند.
- والدینی که از لحاظ عاطفی ناپایدار بودهاند: وقتی یک والد از نظر عاطفی ناپایدار باشد، به ناچار تمام فضای عاطفی خانه را اشغال میکند. آنها دائماً دچار نوسانات عاطفی، درگیریهای شدید و درامهایی هستند که توجه را میطلبند و جایی برای کودکشان باقی نمیگذارند. کودکانی که با چنین والدینی بزرگ میشوند، سیستم عصبیشان همواره در حالت آمادهباش خواهد بود. بزرگشدن در چنین محیطی ممکن است باعث شود که فرزندان ندانند چگونه در فضای رابطهای که ساختار مشخصی ندارد، رفتار کنند. اگر با کسی باشند که شناخت کافی از او ندارند یا به نظر نمیرسد که به آنها بگوید چه کار کنند، ممکن است دچار اضطراب شدید شوند.
- والدینی که از لحاظ عاطفی غایب بودهاند: فرزندانی که توسط والدینشان نادیده گرفته میشوند و به آنها بیتوجهی میشود، این پیام را دریافت میکنند که بیاهمیت هستند و شایسته جایگاهی در دنیا نیستند. همچنین ممکن است بیتوجهی والدینشان را با این فرض که تقصیر خودشان بوده، توجیه کرده باشند. این باورها میتوانند به طور قابل توجهی توانایی فرد را برای حضور داشتن، اعتماد به نفس و قاطعیت داشتن تحت تأثیر قرار دهند.
چگونه فضا اشغال کنیم؟
- فهرستی از نیازها و خواستههای خود تهیه کنید
همهی ما نیازها و خواستههای متفاوتی داریم که به حس کلی رضایت و امنیت ما در زندگی کمک میکنند. شناخت تفاوت بین نیازها و خواستهها هنگام تصمیمگیری در مورد اولویتهای زندگی اهمیت زیادی دارد. نیازها موارد ضروری برای بقا و رفاه هستند، مثل غذا، مسکن و مراقبتهای بهداشتی. خواستهها چیزهایی هستند که اگرچه حیاتی نیستند، اما به بهبود کیفیت زندگی و ایجاد احساس رضایت شخصی کمک میکنند، مثل خرید یک خانه یا خودروی جدید.
به همان اندازه که نیازهای اساسی ما اهمیت دارند، رسیدگی به خواستهها هم برای احساس خوشبختی و رشد فردی مهم است. تهیه یک فهرست از نیازها و خواستهها میتواند به شما کمک کند تا بهتر بدانید که چه چیزهایی برایتان اهمیت دارد و چگونه باید برایشان وقت، انرژی و منابع خود را صرف کنید.
- تلاش آگاهانه برای حضور و آگاهی از افکار، احساسات و عواطف خود
برای برقراری ارتباط واقعی با خود و دیگران، باید آگاهانه تلاش کنیم تا در لحظه حضور داشته و از افکار و احساساتمان آگاه باشیم. تنظیم هیجانی نقش کلیدی در توانایی ما برای ارتباط و پیشرفت در زندگی دارد. وقتی احساسات خود را میشناسیم و آنها را به درستی تجربه میکنیم، میتوانیم درک عمیقتری از خود و اطرافیانمان پیدا کنیم که منجر به همدلی و ارتباطات قویتر میشود. تعهد به حضور کامل و آگاهی از افکار و احساسات، زمینهساز شکوفایی روابط و زندگی خواهد بود.
- از خودتان مراقبت کرده و مرزهای سالم تعریف کنید
تعیین مرزهای سالم و مراقبت از خود میتواند تغییراتی در زندگی ما ایجاد کند و به ما این امکان را بدهد که از زمان، انرژی و احساسات خود محافظت کرده در نتیجه نیازهای خود را به درستی اولویتبندی کنیم. یادگیری “نه” گفتن به ایجاد رضایت بیشتر در زندگی کمک میکند. اغلب اوقات، ما در نقش کسی که میخواهد همیشه دیگران را راضی نگه دارد فرو میرویم و به همه چیز “بله” میگوییم، که این در نهایت ما را تحت فشار قرار میدهد و منجر به خستگیمان میشود.
یادتان باشد که تعیین مرزها، هم با خود و هم با دیگران، یک فرآیند مداوم است و نیازمند تمرین، صبر و آگاهی است. اما مزایای آن ارزش تلاش کردن را دارد. پس زمانی را صرف فکر کردن به مرزهای خود کنید و مشخص نمایید چه چیزی برای شما مناسب است. ارتباطات موثر نیز بسیار اهمیت دارد، بنابراین با خودتان و دیگران صادق باشید. شما لایق داشتن روابط سالم و رضایت از خودتان هستید.
- روی مهارت قاطعیت خود کار کنید
قاطعیت یک مهارت ارزشمند است که میتواند به شما در بسیاری از جنبههای زندگیتان، از روابط شخصی تا حرفهای، کمک کند. قاطعیت شامل بیان نیازها، خواستهها و نظراتتان با اعتماد به نفس به شیوهای محترم و در عین حال واضح است. برخی ممکن است فکر کنند قاطع بودن به معنای پرخاشگری است اما در واقع کاملاً برعکس است. افراد قاطع معمولاً آرام و متعادل و به آسانی میتوانند با سختیها مواجه شوند. توسعه مهارتهای قاطعیت ممکن است نیاز به زمان و تمرین داشته باشد، اما فواید آن بسیار ارزشمند است. شما قادر خواهید بود بهطور مؤثرتر ارتباط برقرار کنید، تصمیمات بهتری بگیرید و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.
- فضای فیزیکی اشغال کنید. کشش داشته باشید، در اتاق حرکت کنید و در محلهتان قدم بزنید.
کشش و حرکت نه تنها روشهای فوقالعادهای برای کاهش استرس و بهبود گردش خون هستند، بلکه عادات مهمی برای اشغال فضای فیزیکی نیز به شمار میروند. چه تمام روز پشت میز کار کنید یا در حال انجام کارهای روزمره در شهر باشید، به راحتی میتوانید در یک سبک زندگی کمتحرک گرفتار شوید. اما با استراحتهای کوتاه برای کشش و حرکت، میتوانید سطح انرژی، تمرکز و خلاقیت خود را افزایش دهید. از قدم زدن در محلهتان یا کشف قسمتهای جدید شهر نترسید. در این صورت نه تنها تحرک پیدا میکنید، بلکه ذهن خود را تحریک میکنید و ارتباط بیشتری با محیط اطرافتان برقرار میکنید.
سعی کنید فضا اشغال کردن را بهعنوان یک عمل خودخواهانه نبینید بلکه به چشم یک مشارکت نگاه کنید. وقتی صحبت میکنید، ایدههایتان را بیان میکنید و به دیگران هم فرصت میدهید که همین کار را انجام دهند. حتی اگر فقط یک نفر از حرفهایتان بهرهمند شود، همچنان ارزشش را دارد که آنها را به اشتراک بگذارید.
برای یادگیری فضا اشغال کردن، بدون توجه به اینکه چه کاری میتوانید انجام دهید یا چه موفقیتی میتوانید کسب کنید، باید به ارزش ذاتی خود بهعنوان یک انسان پی ببرید. وقتی ارزش درونیتان را بشناسید، میتوانید عشق دیگران را بپذیرید.
در یک رابطه سالم، تبادل متعادل است و به یک طرف سنگین نمیشود. بنابراین، نباید همیشه شنونده یا پشتیبان باشید؛ باید حاضر باشید که حمایت، گوش دادن و حضور دیگران را هم بپذیرید. چطور دیگران میتوانند با شما ارتباط برقرار کنند و پیوند عمیقی بسازند، اگر هرگز آنها را از احساسات و نیازهای خود مطلع نکنید؟
References:
Castro, D. M., Jones, R. A., & Mirsalimi, H. (2004). Parentification and the impostor phenomenon: An empirical investigation. The American Journal of Family Therapy, 32(3), 205-216.
Fields, J., & Payne, E. (2016). Editorial introduction: Gender and sexuality taking up space in schooling. Sex education, 16(1), 1-7.
Wells, M., & Jones, R. (2000). Childhood parentification and shame-proneness: A preliminary study. American Journal of Family Therapy, 28(1), 19-27.