ما به عنوان کودکی خام و بیتجربه، در سالهای اولیه زندگی با تجربههایی روبرو شدیم که قادر به برخورد مناسب با آنها نبودهایم اما همان تجربیات، شخصیت اولیه ما را شکل دادهاند.
در دوران کودکی، ما نمیتوانیم این تجربهها را بهخوبی درک کنیم و احساسات قوی و جدیدی که به ما دست میدهند را مدیریت نماییم. در این دوران، بخش جلویی مغز ما که مسئول تفکر و برنامهریزی است، هنوز به اندازه کافی رشد نکرده تا بتواند به این احساسات پرداخته و آنها را به درستی مدیریت کند.
بسیار میشنویم که افراد حتی پس از گذشت سالها هنگام صحبت درباره دوران کودکیشان، از کلماتی چون نفرت، سرزنش، احساس گناه، شرم و خجالت استفاده میکنند، آنها با اینکه اکنون افرادی بسیار متفاوت و با تجربه شدهاند، هنوز بار سنگین دوران کودکی را بر دوش و در دل خود حمل میکنند. و متأسفانه، به دلیل ناتوانی در کنار آمدن با گذشته، نمیتوانند زندگی بزرگسالی خود را بر اساس کسی که اکنون هستند، نه کسی که قبلاً بودهاند، بسازند. این موضوع تأثیر منفی بر جنبههای مختلف زندگی دارد؛ از جمله خوشبختی، رشد شخصی، دستیابی به اهداف و روابط.
با توجه به این چالشها، سؤال مهم و اساسی این است که چگونه میتوانیم با گذشتهمان کنار بیاییم تا بتوانیم با نسخه جدید خود، زندگیای پر از معنا و رضایت را تجربه کنیم؟
- همدلی
اولین قدم برای رسیدن به صلح با خود و گذشته، همدلی است. اگر نتوانیم احساسات خودِ جوانترمان را درک کنیم، نه تنها قادر نخواهیم بود او را بپذیریم، بلکه حتی نمیتوانیم به او دلگرمی دهیم. لازم است درک کنیم که هر تصمیم یا عملی که در دوران جوانی گرفتهایم یا انجام دادهایم، انتخابمان نبوده بلکه گاها مغلوب شرایط فرهنگی خود (مانند خانواده، دوستان، فرهنگ عمومی و جامعه) بودهایم و آنها تلاشمان برای بقا در موقعیتهایی بوده که با توجه به تجربه محدود آن زمان، بسیار سنگین و طاقتفرسا به نظر میرسیدند.
اگر از دریچه همدلی به گذشته خود بنگریم، این امکان وجود دارد تا به نقطهای برسیم که بگوییم: “اکنون واقعاً تو را میبینم و درکت میکنم.” این رویکرد میتواند باعث شود به جای اینکه تحت تأثیر خشم و ناراحتی که قبلاً از او داشتیم قرار بگیریم، احساساتی چون توجه، شفقت و محبت در ما بیدار شود و به دنبالِ آن، به خودِ گذشتهمان نزدیکتر شویم.
- پذیرش انسان بودن
یکی از دلایلی که گاها نمیتوانیم با گذشته خود کنار بیاییم و با آن به صلح برسیم، این است که از تصویری که از گذشته خود در ذهن داریم، احساس شرم میکنیم؛ تصویری از یک انسان ناقص که گمان میکنیم شایسته عشق و احترام نیست. اما در واقع، همان ویژگیهایی که از آنها خوشمان نمیآید، همان عناصری هستند که ما را شایسته عشق و احترام میکنند؛ زیرا این نقصها دقیقاً همان چیزهایی هستند که اصلاحشان از ما یک انسان کامل میسازد.
وقتی انسان بودنِ خود را بپذیریم، درمییابیم که همیشه رفتارهای شایسته و پسندیده نداشتهایم، بهویژه زمانی که جوانتر بودهایم. پذیرش همه جنبههای انسان بودن، از لحظات درخشان تا معمولی، و حتی لحظاتی که ممکن است از اصول اخلاقی فاصله گرفته باشیم، به ما کمک میکند که از آن قضاوتهای منفی و ناعادلانهای که در مورد خود داشتهایم، رها شویم.
- بخشش
پس از گذراندن دو مرحله ابتدایی یعنی همدلی و پذیرش انسان بودن، اکنون میتوانید خود را به خاطر اشتباهات گذشته ببخشید. برخی از کارهای نادرستتان نه تنها عمدی و آگاهانه نبوده، بلکه ناشی از آسیبپذیری و تأثیرپذیریتان بوده و گاها شما در پی برآورده کردن نیازهایتان بودید و راه دیگری جز آن رفتارها نداشتید.
همانطور که پیشتر اشاره شد، شما مغلوب شرایط بودهاید و تنها تلاش میکردید تا موقعیتی غیرقابلتحمل را مدیریت کنید. آن نسخه جوانتر شما شایسته بخشش است. و حتی بیش از آن، خود فعلیتان که سالها بار سنگین گذشته را بر دوش کشیده است، سزاوار بخشش هستید.
- رهایی از زنجیرهای گذشته
با رسیدن به همدلی، پذیرش انسانیت و بخشش، حالا زمان آن است که گذشته خود را بپذیرید. شما همان کسی بودید که بودید و آنچه انجام دادهاید، انجام شده است. هیچکاری نمیتوانید برای تغییر یا بازنویسی گذشته انجام دهید. احتمالاً برای اشتباهات خود با انتقادهای بیپایان از خود و تحمل نوعی زندان روانی طولانی و دردناک، به اندازه کافی رنج کشیدهاید.
پذیرش گذشته به شما امکان میدهد تا به سمت جلو حرکت کنید. اکنون زمان آن رسیده است که خود را از بند گذشته آزاد کنید. به یاد داشته باشید که اگرچه گذشته را نمیتوان تغییر داد، اما میتوان آیندهای ساخت که اشتباهات گذشته را جبران کند.
- مسئولیتپذیری
مراحل پیشین شما را از مسئولیت کارهایی که در جوانی انجام دادهاید، رها نمیکند. ممکن است رفتارتان نادرست بوده و به دیگران آسیب رسانده باشید. تنها با بخشیدن و پذیرش خود، نمیتوان از مسئولیت گریخت. اگرچه این مراحل ممکن است به بهبود وضعیت درونی و رسیدن به صلح با خود کمک کند، اما آسیبی که به دیگران وارد کردهاید، جبران نخواهد شد.
برای رسیدن به صلح با گذشته، شاید سختترین مسیر، پذیرش مسئولیت کامل کارهای گذشتهتان باشد. این به معنای این است که بگویید: “من آن کار را انجام دادم، اشتباه کردم و واقعاً متأسفم.” این آمادگی برای قبول اشتباهات گذشته، نشاندهنده قدرت فراوان شماست و مسیر آینده را نیز روشنتر میکند.
- جبران کردن
آیا شگفتانگیز نمیبود اگر میتوانستید به گذشته بازگردید و هر اشتباهی را که از آن پشیمان هستید، اصلاح کنید؟ متأسفانه، توانایی سفر در زمان را نداریم اما قدرت بینظیری برای حرکت به سمت آینده داریم، جایی که میتوانیم اشتباهات گذشته را جبران کنیم. تا زمانی که سفر به گذشته ممکن نباشد، آینده تنها مکانی است که با اعمال آگاهانه و انتخابهای موثر، میشود تجربه رضایتبخشی ساخت.
- تبدیل به بهترین نسخه خودتان شوید
یکی دیگر از جنبههای توانایی شما برای تغییر آینده این است که آگاهانه تصمیم بگیرید که دیگر آن فردی که قبلاً بودید نباشید و به فردی تبدیل شوید که همواره در گذشته آرزو داشتید باشید. چه کسی میخواهید باشید؟ چه ارزشهایی را میخواهید در زندگی دنبال کنید؟ چه نگرشها و باورهایی باید شما را هدایت کنند؟ و در نهایت، چه تأثیری میخواهید بر دنیای اطرافتان بگذارید؟ با پرداختن به این پرسشها، میتوانید بهترین نسخه خود را شناخته و برای دستیابی به آن تلاش کنید.
- زندگی کردن به بهترین شکل ممکن
زمانی که با گذشته خود به صلح میرسید، بار سنگین آن از دوش شما برداشته شده و شما آزاد میشوید تا بهترین زندگی ممکن را تجربه کنید. اما “بهترین زندگی” برای شما چه معنایی دارد؟ این پرسشی بسیار شخصی است و تنها خود شما میتوانید به آن پاسخ دهید.
تعریف و تحقق “بهترین زندگی” از طریق درک عمیق معنا و هدف زندگیتان، ارزشهایی که برایتان اهمیت دارند، آرزوهایتان، و آنچه برای شما رضایتبخش است، بهدست میآید. هنگامی که به این پرسشهای عمیق پاسخ دهید، مسیری روشن به سوی کسی که میخواهید باشید و کارهایی که در آینده میخواهید انجام دهید، خواهید یافت. با ادامه این مسیر، نه تنها گذشته را پشت سر گذاشتهاید، بلکه توانستهاید آیندهای روشن و شگفتانگیز برای خود ترسیم کنید.
مسیر صلح با گذشته و ساختن آیندهای روشن
برای اینکه بتوانیم با گذشته خود به صلح برسیم و زندگی جدیدی پر از معنا و خوشبختی بسازیم، نیازمند عبور از چند مرحله کلیدی هستیم. این مسیر با همدلی آغاز میشود؛ زمانی که یاد میگیریم احساسات و تجربههای گذشته خود را بدون قضاوت درک کنیم.
سپس به پذیرش انسانیت خود میرسیم، یعنی میپذیریم که به عنوان انسان، نقصها و اشتباهاتی داریم که ما را لایق عشق و احترام میکند. این پذیرش به ما اجازه میدهد که خود را به خاطر اشتباهات گذشته ببخشیم، چرا که متوجه میشویم بسیاری از کارهای گذشتهمان ناشی از آسیبپذیری و غیرقابلکنترل بودن شرایط بوده است.
با عبور از این مراحل، به پذیرش کامل گذشته دست مییابیم. ما باید بپذیریم که گذشته تغییرناپذیر است و هیچ راهی برای بازنویسی آن وجود ندارد. اما از طریق این پذیرش، میتوانیم قدم در راه مسئولیتپذیری بگذاریم و مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده بگیریم، بدون اینکه خود را سرزنش کنیم. این گام نشاندهنده بلوغ و قدرت درونی ماست.
سرانجام، مسیر جبران کردن را پیش میگیریم؛ اگرچه قادر به بازگشت به گذشته نیستیم، اما میتوانیم در آینده با اعمال سازندهتر، خود را از نو تعریف کنیم. این تغییرات باعث میشود تا به بهترین نسخه خود تبدیل شویم و با انتخابهای آگاهانه زندگی بهتری بسازیم. در نهایت، با این روند به جایی میرسیم که میتوانیم بهترین زندگی ممکن را برای خود رقم بزنیم، بدون آنکه تحتتأثیر سنگینیِ گذشته باشیم و با شفافیت و امید به سمت آیندهای روشن قدم برداریم.
Reference:
https://www.calm.com/blog/inner-peace